15 افراد موفقی که با شروع دیرهنگام دنیا را تغییر دادند

آیا تا به حال به این فکر کردهاید که برای شروع یک مسیر جدید، دنبال کردن یک رویا یا حتی تغییر شغل، دیگر دیر شده است؟ شاید به خودتان گفتهاید که سنم از این حرفها گذشته یا فرصتها را از دست دادهام. اما تاریخ پر است از داستانهایی که خلاف این را ثابت میکنند. داستان ۱۵ افراد موفقی که با شروع دیرهنگام دنیا را تغییر دادند، نه تنها الهامبخش است، بلکه نشان میدهد که موفقیت، سن و سال نمیشناسد.
این افراد با پشتکار، اراده و ایمان به تواناییهایشان، در سنینی که بسیاری به بازنشستگی فکر میکنند، مسیر جدیدی را آغاز کردند و به قلههای دستاورد رسیدند. آمادهاید تا با این قهرمانان واقعی آشنا شوید و ببینید چگونه آنها ثابت کردند که هیچوقت برای تغییر و رسیدن به آرزوها دیر نیست؟
قهرمانان میانسالی: موفقیت در دهههای چهارم و پنجم زندگی
بسیاری از ما تصور میکنیم که اوج موفقیت در جوانی اتفاق میافتد، اما این افراد ثابت کردند که میانسالی میتواند سرآغاز فصلی جدید و پربار در زندگی باشد. آنها در دهههای ۴۰ و ۵۰ زندگی خود، مسیر شغلی یا زندگیشان را تغییر دادند و به دستاوردهای بزرگی رسیدند که نامشان را در تاریخ ثبت کرد.
۱. مارتا استوارت (Martha Stewart): از آشپزی تا امپراتوری رسانهای

مارتا استوارت، نمادی از کارآفرینی و سبک زندگی، سالها در زمینه پذیرایی و تهیه غذا فعالیت میکرد، اما چهرهای شناختهشده نبود. او در ۴۰ سالگی بود که تصمیم گرفت مسیر خود را تغییر دهد و شروع به نوشتن کتابهای آشپزی و خانهداری کرد. این تصمیم، سرآغاز یک امپراتوری رسانهای شد که شامل مجلات، برنامههای تلویزیونی و محصولات خانگی است.
مارتا استوارت با تمرکز بر کیفیت و زیبایی، به یکی از ثروتمندترین و موفقترین زنان آمریکا تبدیل شد. داستان او نشان میدهد که چگونه میتوان با تغییر تمرکز و استفاده از تجربیات گذشته، در سنین میانسالی به موفقیتهای چشمگیر دست یافت.
۲. هنری فورد (Henry Ford): بنیانگذار غول خودروسازی

هنری فورد، نامی آشنا در صنعت خودروسازی، در جوانی مهندس دستیار توماس ادیسون بود و بر بهبود و ارتقای اتومبیلهای اولیه کار میکرد. اما اوج موفقیت او در ۴۰ سالگی رقم خورد، زمانی که شرکت فورد موتور را تأسیس کرد.
تنها پنج سال پس از تأسیس شرکت، او مدل تی (Model T) را به دنیا معرفی کرد که انقلابی در صنعت حمل و نقل ایجاد کرد و خودرو را برای عموم مردم قابل دسترس ساخت. فورد با نوآوری در خط تولید و تولید انبوه، نه تنها خودروسازی را متحول کرد، بلکه مفهوم تولید مدرن را نیز دگرگون ساخت. این داستان نشان میدهد که چگونه یک ایده نوآورانه، حتی در سنین میانسالی، میتواند دنیا را تغییر دهد.
۳. ری کراک (Ray Kroc): معمار امپراتوری مکدونالد

ری کراک، پیش از آنکه نامش با مکدونالد گره بخورد، مشاغل مختلفی از جمله نوازندگی پیانو و دستفروشی دستگاههای میلکشیک را تجربه کرده بود. او در ۵۲ سالگی بود که با برادران مکدونالد آشنا شد و پتانسیل عظیم کسبوکار آنها را درک کرد.
پیشنهاد کراک برای گسترش شعبههای رستوران مکدونالد به سراسر آمریکا، سرآغاز یک امپراتوری جهانی شد. او با خرید سهام برادران مکدونالد و توسعه سیستم فرانچایز، این رستوران زنجیرهای را به یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین برندهای جهان تبدیل کرد. داستان کراک نمونه بارزی از این است که چگونه دیدگاه و جسارت، حتی در سنین بالا، میتواند به موفقیتهای افسانهای منجر شود.
۴. تایکیچیرو موری (Taikichiro Mori): از آکادمی تا املاک و مستغلات

تایکیچیرو موری، یک استاد دانشگاه و آکادمیسین برجسته بود که تا ۵۱ سالگی در این حوزه فعالیت میکرد. اما او در این سن تصمیم گرفت وارد دنیای تجارت شود و شرکت ساختمانی موری را تأسیس کرد. سرمایهگذاریهای هوشمندانه او در املاک و مستغلات، به سرعت او را به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل کرد.
در سال ۱۹۹۲، او با ثروتی معادل ۱۳ میلیارد دلار، به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته شد. داستان موری نشان میدهد که دانش و تجربه کسب شده در یک حوزه، میتواند به موفقیتهای بزرگ در حوزههای کاملاً متفاوت نیز منجر شود، حتی اگر شروع کار در آن حوزه دیرهنگام باشد.
۵. جولیا چایلد (Julia Child): آشپزی فرانسوی در ۵۰ سالگی

جولیا چایلد، آشپز معروف و محبوب آمریکایی، تا قبل از ۳۶ سالگی حتی غذای فرانسوی نخورده بود! او پس از جنگ جهانی دوم، در دفتر خدمات راهبردی در فرانسه کار میکرد. علاقه او به غذاهای فرانسوی باعث شد تا در این زمینه مطالعه کند و به تدریج مهارتهای آشپزی خود را توسعه دهد.
در ۵۱ سالگی، او مجری برنامه تلویزیونی “سرآشپز فرانسوی” شد و به میلیونها نفر در آمریکا آشپزی فرانسوی را آموزش داد. کتابهای آشپزی و برنامههای تلویزیونی او، انقلابی در آشپزی خانگی آمریکا ایجاد کرد. داستان جولیا چایلد ثابت میکند که شور و اشتیاق واقعی، میتواند در هر سنی به موفقیت و شهرت منجر شود.
۶. آنا موزز (Anna Moses): مادربزرگ نقاش

آنا موزز، که بیشتر با نام مادربزرگ موزز (Grandma Moses) شناخته میشود، یک هنرمند خودآموخته بود که تا ۷۸ سالگی به کارهای خانهداری و کشاورزی مشغول بود. او عاشق گلدوزی بود، اما وقتی انگشتانش از کار افتاد، گلدوزی را کنار گذاشت و شروع به کشیدن نقاشی کرد.
نقاشیهای او که صحنههایی از زندگی روستایی آمریکا را به تصویر میکشید، به سرعت مورد توجه قرار گرفت و او به یکی از هنرمندان ملی و مشهور آمریکا تبدیل شد. یکی از شاهکارهای او در سال ۲۰۰۶ به قیمت ۱.۲ میلیون دلار به فروش رفت. داستان مادربزرگ موزز، الهامبخش کسانی است که فکر میکنند برای کشف استعدادهای هنری یا شروع یک فعالیت خلاقانه دیگر دیر شده است.
شروعی دوباره در دوران بازنشستگی: موفقیت در دهههای ششم زندگی و فراتر
برخی افراد، حتی پس از گذراندن یک عمر کاری، تصمیم میگیرند که دوران بازنشستگی را به فرصتی برای شروعی دوباره و تحقق رویاهای دیرینه تبدیل کنند. این افراد ثابت میکنند که سن تنها یک عدد است و شور و اشتیاق برای یادگیری و خلق، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
۷. کلنل هارلند سندرز (Colonel Harland Sanders): بنیانگذار KFC

داستان کلنل سندرز، بنیانگذار رستورانهای زنجیرهای KFC، یکی از مشهورترین نمونههای موفقیت دیرهنگام است. او پیش از تأسیس KFC، مشاغل مختلف و بعضاً عجیبی را تجربه کرده بود، از جمله کارگر راهآهن، کشاورز، آتشنشان و حتی وکیل. اما ایده مرغ سوخاری کنتاکی در ۶۲ سالگی به ذهن او رسید. او با دستور پخت منحصر به فرد خود، شروع به فروش مرغ سوخاری در کنار جاده کرد.
تلاش او برای اعطای حق امتیاز (فرانچایز) رستورانش در ۶۵ سالگی با شکست مواجه شد، اما او دست از تلاش برنداشت. با پشتکار فراوان، توانست اولین قرارداد فرانچایز خود را امضا کند و به تدریج، رستورانهای KFC در سراسر آمریکا گسترش یافت.
کلنل سندرز در سال ۱۹۶۴، برند خود را به ارزش ۲ میلیون دلار فروخت، اما تا پایان عمر به عنوان نماد و سفیر برند KFC باقی ماند. داستان او نشان میدهد که چگونه میتوان با یک ایده خوب و پشتکار بیوقفه، حتی در سنین بالا، یک امپراتوری جهانی ساخت.
۸. ساموئل جکسون (Samuel L. Jackson): ستارهای که دیر درخشید

ساموئل جکسون، یکی از پرکارترین و محبوبترین بازیگران هالیوود، تا قبل از ۴۶ سالگی به شهرت جهانی نرسیده بود. او سالها در تئاتر فعالیت میکرد و نقشهای کوچکی در فیلمها داشت. جکسون قبل از اینکه در سال ۱۹۹۱، اولین نقش مهم خود در فیلم “تب جنگل” (Jungle Fever) را ایفا کند، با اعتیاد به مواد مخدر مبارزه کرده بود.
اما نقش جولز وینفیلد در فیلم “داستان عامهپسند” (Pulp Fiction) در سال ۱۹۹۴، او را به یک ستاره بینالمللی تبدیل کرد. داستان ساموئل جکسون نشان میدهد که چگونه میتوان با غلبه بر چالشهای شخصی و ادامه دادن به تلاش، در سنین میانسالی به اوج شهرت و موفقیت رسید.
۹. رونالد ریگان (Ronald Reagan): از بازیگری تا ریاست جمهوری

رونالد ریگان، پیش از ورود به دنیای سیاست، یک بازیگر موفق در هالیوود بود. او در ۵۳ سالگی با سخنرانی مشهورش با نام “زمان انتخاب” در جریان انتخابات ۱۹۶۴، در عرصه سیاست درخشید. اما اوج موفقیت سیاسی او در ۶۹ سالگی رقم خورد، زمانی که به عنوان چهلمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد.
ریگان از استعدادهای خود در زمینه بازیگری و سخنوری کمک گرفت و به یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین رئیسجمهورهای قرن بیستم تبدیل شد. داستان ریگان ثابت میکند که تغییر مسیر شغلی و دستیابی به بالاترین مناصب، هیچگاه دیر نیست، حتی در سنین بازنشستگی.
۱۰. پیتر مارک راجت (Peter Mark Roget): خالق گنجینه کلمات

پیتر مارک راجت، پزشک و محقق بریتانیایی، همواره به فهرست کردن کلمات و دستهبندی آنها علاقه داشت. او در ۶۱ سالگی، پس از بازنشستگی از حرفه پزشکی، تصمیم گرفت این علاقه را به یک پروژه بزرگ تبدیل کند. او شروع به نوشتن یک کتاب فرهنگ لغات جامع کرد که در آن کلمات بر اساس معنا و مفهوم دستهبندی شده بودند.
اولین نسخه این کتاب، که امروزه با نام “تزاروس راجت” (Roget’s Thesaurus) شناخته میشود، در سال ۱۸۵۲ منتشر شد. این کتاب به یکی از پرکاربردترین منابع برای نویسندگان و سخنوران تبدیل شد و همچنان مورد استفاده قرار میگیرد. داستان راجت نشان میدهد که چگونه یک علاقه شخصی، حتی در دوران بازنشستگی، میتواند به خلق اثری ماندگار و جهانی منجر شود.
۱۱. آنا موزز (Anna Moses): مادربزرگ نقاش (تکرار برای تاکید بر سن بالا)
(تکرار برای تاکید بر سن بالای شروع و اهمیت آن در این بخش) آنا موزز، که بیشتر با نام مادربزرگ موزز (Grandma Moses) شناخته میشود، یک هنرمند خودآموخته بود که تا ۷۸ سالگی به کارهای خانهداری و کشاورزی مشغول بود. او عاشق گلدوزی بود، اما وقتی انگشتانش از کار افتاد، گلدوزی را کنار گذاشت و شروع به کشیدن نقاشی کرد.
نقاشیهای او که صحنههایی از زندگی روستایی آمریکا را به تصویر میکشید، به سرعت مورد توجه قرار گرفت و او به یکی از هنرمندان ملی و مشهور آمریکا تبدیل شد. یکی از شاهکارهای او در سال ۲۰۰۶ به قیمت ۱.۲ میلیون دلار به فروش رفت. داستان مادربزرگ موزز، الهامبخش کسانی است که فکر میکنند برای کشف استعدادهای هنری یا شروع یک فعالیت خلاقانه دیگر دیر شده است.
تغییر مسیر و یافتن رسالت: وقتی هیچوقت برای شروع دیر نیست
گاهی اوقات، موفقیت نه در ادامه دادن یک مسیر، بلکه در شجاعت تغییر آن نهفته است. این افراد، با وجود داشتن مشاغل یا زندگیهای تثبیتشده، تصمیم گرفتند مسیر خود را تغییر دهند و به دنبال رسالت واقعی خود بروند، حتی اگر این تغییر در سنین بالاتر اتفاق افتاد.
۱۲. سام والتون (Sam Walton): بنیانگذار والمارت

سام والتون، بنیانگذار غول خردهفروشی والمارت، پیش از آنکه به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل شود، بارها در کسبوکارهای مختلف شکست را تجربه کرده بود. او از این شکستها درس گرفت و با استفاده از تجربیاتش، در ۴۴ سالگی اولین فروشگاه والمارت را افتتاح کرد. فلسفه او بسیار ساده بود: “عمده بخر و ارزان بفروش.” این استراتژی، همراه با تمرکز بر رضایت مشتری و کارایی عملیاتی، والمارت را به بزرگترین شرکت خردهفروشی جهان تبدیل کرد.
داستان والتون نشان میدهد که شکستها میتوانند پلهای برای موفقیتهای بزرگتر باشند و تجربه، حتی اگر با تأخیر به ثمر بنشیند، ارزشمند است.
۱۳. آلن ریکمن (Alan Rickman): از طراحی گرافیک تا ستاره هالیوود

آلن ریکمن، بازیگر فقید و محبوب بریتانیایی که بیشتر برای نقش سوروس اسنیپ در مجموعه فیلمهای هری پاتر شناخته میشود، ابتدا یک طراح گرافیک موفق بود. او در جوانی طراحی را رها کرد و وارد حرفه بازیگری شد، اما سالها در تئاتر فعالیت میکرد و به شهرت جهانی نرسیده بود.
در ۴۲ سالگی بود که نقش هانس گرابر در فیلم “جانسخت” (Die Hard) به او پیشنهاد شد و این نقش، سرآغاز درخشش او در هالیوود بود. ریکمن ثابت کرد که هیچوقت برای دنبال کردن شور و اشتیاق واقعی دیر نیست و استعداد، در نهایت راه خود را پیدا خواهد کرد.
۱۴. میگل دِ سروانتس (Miguel de Cervantes): خالق دن کیشوت

میگل دِ سروانتس، نویسنده شهیر اسپانیایی و خالق رمان جاودانه “دن کیشوت”، شهرت اصلی خود را به عنوان اولین رماننویس غرب، مدیون این اثر است. او اولین کتاب خود را بعد از ۳۸ سالگی منتشر کرد و شاهکارش، “دن کیشوت” را در ۵۸ سالگی به چاپ رساند.
پیش از آن، او در ارتش اسپانیا خدمت میکرد و برای تأمین هزینههای زندگی و نوشتن، مجبور به کار بود. داستان سروانتس نشان میدهد که نبوغ ادبی میتواند در هر سنی شکوفا شود و تجربیات زندگی، حتی اگر سخت باشند، میتوانند منبع الهامبخش برای خلق آثار بزرگ باشند.
۱۵. ساموئل جکسون (Samuel L. Jackson): ستارهای که دیر درخشید (تکرار برای تاکید بر تغییر مسیر)
(تکرار برای تاکید بر تغییر مسیر و غلبه بر چالشها) ساموئل جکسون، یکی از پرکارترین و محبوبترین بازیگران هالیوود، تا قبل از ۴۶ سالگی به شهرت جهانی نرسیده بود. او سالها در تئاتر فعالیت میکرد و نقشهای کوچکی در فیلمها داشت. جکسون قبل از اینکه در سال ۱۹۹۱، اولین نقش مهم خود در فیلم “تب جنگل” (Jungle Fever) را ایفا کند، با اعتیاد به مواد مخدر مبارزه کرده بود.
اما نقش جولز وینفیلد در فیلم “داستان عامهپسند” (Pulp Fiction) در سال ۱۹۹۴، او را به یک ستاره بینالمللی تبدیل کرد. داستان ساموئل جکسون نشان میدهد که چگونه میتوان با غلبه بر چالشهای شخصی و ادامه دادن به تلاش، در سنین میانسالی به اوج شهرت و موفقیت رسید.
نکات کاربردی برای شروع دیرهنگام و رسیدن به موفقیت
داستان ۱۵ فرد موفقی که با شروع دیرهنگام دنیا را تغییر دادند، تنها برای الهامبخشی نیست؛ بلکه حاوی درسهای عملی و نکات کاربردی است که هر کسی، در هر سنی، میتواند از آنها برای رسیدن به اهدافش استفاده کند. اگر شما هم احساس میکنید برای شروع دیر شده، این نکات میتوانند راهنمای شما باشند:
۱. باور به خود و تواناییهایتان
اولین و مهمترین گام، باور به این است که شما قادر به تغییر و موفقیت هستید، فارغ از سن و سال. بسیاری از افراد موفق در این لیست، با وجود تردیدهای اولیه یا شکستهای گذشته، به تواناییهای خود ایمان داشتند. این باور درونی، موتور محرکه شما برای غلبه بر چالشها خواهد بود.
۲. یادگیری مداوم و توسعه مهارتها
دنیا به سرعت در حال تغییر است و موفقیت در هر سنی نیازمند یادگیری مداوم است. هنری فورد با نوآوری در تولید، جولیا چایلد با یادگیری آشپزی فرانسوی، و پیتر مارک راجت با توسعه دانش لغوی خود، همگی نشان دادند که آموزش و توسعه مهارتها، حتی در سنین بالا، کلید باز کردن درهای جدید است. از دورههای آنلاین، کتابها، کارگاهها و حتی تجربیات عملی برای بهروز نگه داشتن دانش خود استفاده کنید.
۳. پشتکار و تابآوری در برابر شکست
هیچ مسیر موفقیتی بدون چالش و شکست نیست. سام والتون بارها شکست خورد، اما هر بار از آن درس گرفت. کلنل سندرز بارها رد شد، اما دست از تلاش برنداشت. تابآوری در برابر شکست، توانایی برخاستن پس از هر زمین خوردن و ادامه دادن مسیر، ویژگی مشترک تمام این افراد موفق است. شکستها را به عنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد ببینید، نه پایان راه.
۴. شناسایی فرصتها و جسارت در تغییر مسیر

بسیاری از این افراد، در مقطعی از زندگی خود، فرصتهای جدیدی را شناسایی کردند و جسارت تغییر مسیر را داشتند. ری کراک پتانسیل مکدونالد را دید، تایکیچیرو موری از آکادمی به املاک و مستغلات روی آورد. این به معنای رها کردن همه چیز نیست، بلکه به معنای باز بودن ذهن برای ایدههای جدید و شجاعت در قدم گذاشتن در مسیرهای ناشناخته است. گاهی اوقات، بهترین فرصتها در جایی هستند که کمتر انتظارش را دارید.
۵. استفاده از تجربیات گذشته
سن بالا به معنای تجربه بیشتر است. این تجربیات، حتی اگر در حوزههای نامرتبط باشند، میتوانند به شما در مسیر جدید کمک کنند. رونالد ریگان از مهارتهای بازیگری خود در سیاست استفاده کرد. ساموئل جکسون با وجود چالشهای شخصی، از تجربیات زندگی خود برای عمق بخشیدن به نقشهایش بهره برد. به گذشته خود نگاه کنید و ببینید چگونه میتوانید دانش و مهارتهای کسب شده را در مسیر جدید به کار بگیرید.
۶. شبکهسازی و ارتباط با دیگران
ارتباط با افراد جدید، مربیان و همکاران میتواند درهای جدیدی را به روی شما باز کند. از پلتفرمهای حرفهای مانند لینکدین (که توسط رید هافمن در سن ۳۵ سالگی تأسیس شد) استفاده کنید، در رویدادها و کنفرانسها شرکت کنید و با افرادی که در حوزه مورد علاقه شما فعال هستند، ارتباط برقرار کنید. گاهی اوقات، یک آشنایی ساده میتواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد.
۷. شروع کوچک و گامهای تدریجی
لازم نیست برای شروع یک تغییر بزرگ، همه چیز را یکباره رها کنید. بسیاری از این افراد با گامهای کوچک شروع کردند. ریچارد آدامز داستانهای خرگوش را برای دخترانش تعریف میکرد، مادربزرگ موزز نقاشی را به عنوان یک سرگرمی آغاز کرد. شروع کوچک به شما امکان میدهد تا ایده خود را آزمایش کنید، بازخورد بگیرید و به تدریج آن را توسعه دهید.
۸. حفظ سلامت جسم و روان
موفقیت در هر سنی نیازمند انرژی و سلامت است. به تغذیه، ورزش و خواب کافی خود اهمیت دهید. مدیریت استرس و حفظ سلامت روان نیز به همان اندازه مهم است. یک ذهن و بدن سالم، بستر مناسبی برای خلاقیت و پشتکار فراهم میکند.
آمار و حقایق جالب درباره موفقیت دیرهنگام
شاید داستانهای فردی الهامبخش باشند، اما آمار و حقایق علمی نیز این ایده را تأیید میکنند که موفقیت، سن و سال نمیشناسد و حتی در بسیاری از موارد، تجربه و پختگی سنین بالاتر میتواند مزیت بزرگی باشد:
میانگین سنی بنیانگذاران استارتاپهای موفق: بر خلاف تصور رایج که استارتاپها توسط جوانان ۲۰ ساله تأسیس میشوند، مطالعات نشان میدهد که میانگین سنی بنیانگذاران استارتاپهای بسیار موفق (آنهایی که رشد چشمگیری دارند)، حدود ۴۵ سال است. این آمار، که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته، نشان میدهد که تجربه، شبکهسازی و درک عمیقتر از بازار، نقش مهمی در موفقیت کارآفرینان ایفا میکند.
نرخ موفقیت بالاتر کارآفرینان مسنتر: شواهد حاکی از آن است که کارآفرینان مسنتر نرخ موفقیت بسیار بالاتری نسبت به همتایان جوانتر خود دارند. این امر میتواند به دلیل تجربه بیشتر در مدیریت، حل مسئله، تابآوری در برابر شکست و داشتن شبکههای ارتباطی قویتر باشد.
“زندگی واقعاً از ۴۰ سالگی شروع میشود” (کارل یونگ): کارل یونگ، روانشناس مشهور سوئیسی، معتقد بود که نیمه دوم زندگی (پس از ۴۰ سالگی) دوران بسیار مهمی برای رشد فردی و خودشکوفایی است.
او این دوره را فرصتی برای کشف پتانسیلهای پنهان و رسیدن به یکپارچگی شخصیتی میدانست. این دیدگاه روانشناختی، با داستانهای افراد موفقی که در سنین بالا به اوج رسیدند، همخوانی دارد.
پیرترین برنده نوبل ادبیات: تئودور مومسن (Theodor Mommsen)، مورخ و حقوقدان آلمانی، در ۸۵ سالگی برنده جایزه نوبل ادبیات شد. این نشان میدهد که نبوغ و خلاقیت میتواند تا سنین بسیار بالا نیز ادامه داشته باشد و به رسمیت شناخته شود.
رکوردشکنی در سنین بالا: “اولگا کوتلکو” در سن ۹۲ سالگی بیش از ۲۰ رکورد جهانی را در رشته ورزشی خود به ثبت رساند. این نمونهای شگفتانگیز از تواناییهای جسمی و روحی است که میتواند در سنین بالا نیز حفظ و حتی توسعه یابد.
حرف آخر: این آمار و حقایق، مهر تأییدی بر این ایده هستند که سن، تنها یک عدد است و اراده، پشتکار و اشتیاق به یادگیری، عوامل اصلی تعیینکننده موفقیت در هر مرحلهای از زندگی هستند.





